یه زمانی

 

زمانی بود که در دلم نشستی ، با تمام وجود دلم را شکستی،رفتی و

 

 آن روزها گذشت ، نه یادی کردی از من ، نه گرفتی سراغی از دل من

 

 ، یادم می آید  لحظه رفتنت گفتی دیگر نه تو نه من!


نمیخواهم بازگردم به گذشته ، باز هم مثل گذشته تکرار میکنم که

 گذشته ها گذشته اما شاخه ای که شکسته ، دیگر نشکفته…. دلی که

 شکسته دیگر به هیچ دلی ننشسته…


چه دلتنگی هایی کشیدم ، چه تلخی هایی چشیدم ، هر چه میرفتم ،

 نمیرسیدم، هر چه نگاه میکردم ، نمیدیدم …


قلبم به دنبال حس تازه بود ، بی احساسش کردی و به دنبال آتشی

 دوباره بود ، خاکسترش کردی و دیگر امیدی درونش نبود…


با آن حالی که داشتم ، اگر در حال خودم نیز نبودم باز هم میفهمیدم

 چه دردی در دل دارم…


با آن دل شکسته ، این من از زندگی خسته ، در خواب هم قطره های

 اشک ،بی خیال چشمانم نمیشدند!


شبهایم روز نمیشد، هر کاری میکردم دلم آرام نمیشد ، این دل خوش

 خیال هم بی خیال تو نمیشد!


به این خیال بود که شاید دوباره بیایی ، شاید خبری از آن بگیری…


پیدایت که نکردم هیچ ، خودم را هم گم کردم ، بعد از آن خودم را در

 به در کوه و بیابان کردم…


نمیگویم به تو این رسمش نبود ، شاید رسم تو دلشکستن بود ،

 نمیگویم که چرا رفتی ، شاید رفتنت پایان غم انگیز این قصه بود ،

 نمیگویم که چرا به دروغ گفتی عاشقم هستی ، شاید عشق از نگاه

 تو،به معنای بی وفایی بود!

نمیخواهم به گذشته بازگردم و چشمهایم را تر کنم ، زیرا دوباره باید

 با یادت روزهایم را با غصه سر کنم..

 

[ چهار شنبه 18 بهمن 1391برچسب:lovely, ] [ 21:38 ] [ amin ] [ ]

Im alone

ای

همراه

مـــــــــن

تنــــــها با تو

تا اوج عشـــــــق

هـم پـــــــــــــروازم

با قلب تودلدارمن هم آوازم

توهمپـــــــــای من، تنـــها با من

هـــــــــــــــــــم آوائـــــــــــــــــــی  

با درد مــــــــــــــــن، آشنـــــــــــــــائی

تکیـــــــــــــــــــه گاهی ، همصــــــــــدائی

ما فریاد عشـــــــــــــــــــق، در قلب شــــــــب

دلگرمی عاشــــــــــقای بیصــــــــــــدائیــــــــــم

ما، دل میبازیم دریادریا ،تابیکران،عاشقای بی پروائیم

تو، با مــــــــــــن بمـــــــــــان، ای مهـــــــــــــــــــــربان

چون ماه شــــــب در آســــــــمان؛ بر من بتــــــــــــــــــــاب

تا بیـــــــــــــــــکران مثـــــــــــــــــل مهتــــــــــــــــــــــاب

مــــن تا مـرز جان؛ از عشقمان میسـوزم ای آرام جـــان

بر من بتـــــــاب تا کهــــکشــان مثــــل آفتــــــــــاب

ما؛ فریــــاد عشـــق در قلــــب شب دلگـــــرمی

عاشقــــــــــــای بیصــــــــــــــــــــدائیم

ما؛ دل میبازیم دریا دریا تا بیکران

عاشقـــــــای بی پــــروائیـــــــــم

ای تورؤیـای شبهای مـــــــن

عشقو ببین تو چشمای من

دستاتوتو دســت من بگذاردرلحظه های دیـدار

[ سه شنبه 17 بهمن 1391برچسب:lovely, ] [ 22:2 ] [ amin ] [ ]