به خاطر تو
هم دیگر را یافتیم
جایی که قرار گذاشته بودیم
اما نه در زمان موعود
من بیست سال
زود آمدم و منتظر ماندم
وتو بیست سال دیر آمدی
من در انتظار تو پیر شدم
تو اما جوان ماندی
به خاطر کسی که
چشم براهش گذاشته بودی!
هم دیگر را یافتیم
جایی که قرار گذاشته بودیم
اما نه در زمان موعود
من بیست سال
زود آمدم و منتظر ماندم
وتو بیست سال دیر آمدی
من در انتظار تو پیر شدم
تو اما جوان ماندی
به خاطر کسی که
چشم براهش گذاشته بودی!
خنده ی تلخ آدما همیشه از دلخوشی نیست گاهی شکستن دلی کمتر از آدم کشی نیست گاهی دل
اونقدرتنگ میشه که گر یه هم کم میاره یه حرف خیلی ساده هم گاهی چقدر غم میاره
دیروز اگر من آرزویم باغی از گل بود ، امروز حتی آرزو ننگ است....
دیروز اگر خورجین اسبم مهربانی بود ، امروز در خورجین من سنگ است....
گر مینویسم این کلام از قهر ، عیبم مکن آخر این درد دلسردیست.....
دیگر هوای شعر در من نیست...
لب دریا توی ساحل به یاد تو نشستم
♥
روی شن ها روی ماسه اسمتو من مینوشتم
♥
تورو من با خود میدیدم روی اون موج های آبی
♥
کنارت نشسته بودم اما آروم با یه آهی
♥
لب دریا توی ساحل تو نبودی در کنارم
♥
روی شن ها روی ماسه کشیدم يه قلب خسته
♥
قلبی با آه ولی آروم نشسته در انتظارت
♥
تو نیستی اما لب دریا میشینم در انتظارت
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
چه رازی در این جمله است
♥ دوستت دارم ♥
که هرکه می گوید عاشق تر میشود
و هرکه می شنود بی تفاوت تر...
واقعا نمی دانم كه با چه بیانی زیبایی عشق تو را بسرایم تمام غم های من با لبخندی كه بر لبهای شیرینت نقش می بندد از بین می رود تمام شیرینی زندگی ام با كوچكترین غمی كه بر چهره تو می نشیند محو می شود عشق من لحظه ای نیست كه در یاد تو و غرق در خیالت نباشم گلم نمی دانم چطور بگویم كه چقدر دوستت دارم و چه اندازه میزان محبت تو در دلم ریشه افكنده است فقط آرزو میكنم كه زندگیم حتی برای یك لحظه هم كه شده كوتاه شود و تمام آن را در كنار تو باشم روز به روز كه می گذرد آتش محبتت در دلم بیشتر می شود و من به خاطر این محبت تو از صمیم قلب می گویم كه ♥ دوستت دارم ♥
دلم گرفت ای هم نفس
پرم شکست تو این قفس
تو این غبار تو این سکوت
چه بی صدا نفس نفس
از این نامهربونی ها دارم از غصه می میرم
رفیق روز تنهایی یه روز دستاتو می گیرم
تو این شب گریه می تونی پناه هق هقم باشی
تو ای همزاد همخونه چی میشه عاشقم باشی
دوباره من دوباره تو
دوباره عشق دوباره ما
دو همنفس دو همزبون
دو همسفر دو هم صدا
تو ای پایان تنهایی پناه آخر من باش
تو این شب مرگی پاییز بهار باور من باش
بذار با مشرق چشمات شبم روشنترین باشه
می خوام آیینه خونه با چشمات همنشین باشه
دلم گرفت ای همنفس
پرم شکست تو این قفس
تو این غبار تو این سکوت
چه بی صدا
نفس نفس